مباحث مربوط به حسابداري اسلامي چندي است كه در بين كشورهاي اسلامي رواج يافته وعلي الخصوص ريشه هاي ان را بايد در مباحث بانكداري اسلامي وعقود اسلامي جست .علي ايحا ل اينكه رسيدن به اين مقصود توهم است يا يك واقعيت آينده بيان واقع بينانه اي است از انچه كه بر سر اين مباحث خواهد امد.به هر حال كشورهاي اسلامي بدشان نمي آيد كه موضوعات گوناگون را اسلاميزه كنند تا مگر كور سوئي براي عرض اندام در قبا ل كشورهاي غربي يافته باشند.از اين گونه مفاهيم مي توان به بانكداري اسلامي، اقتصاد اسلامي، حسابداري اسلامي واخيرا نيز در گفته ها از خودرو اسلامي سخن به ميان آورده شد.اين گونه سخن گفتن وارزشي كردن چيزها معلوم نيست چه بر سر اسلام ومسلمين آورد ويا چگونه گفتمان تمدنها را به كوفتمان تمدنها ونظام هاي ارزشي بدل خواهد كرد اما فعلا براي تقويت پوشالي اينكه ما هم چيزي در بساط داريم شايد كاربرد پيدا كند.هر چند ذكر اين نكته ضروري است كه آوردن پسوند اسلامي به خودي خود علم حسابداري نيست ولي مي تواند به مفهوم شاخه اي از اين علم به منظور اشتباه نشدن با ساير تخصص هاي موجود در اين علم كه گزاره هاي منحصر به فرد خود را دارد تلقي شود.مقاله ذيل توصيفي مختصر ومفيد به قلم دكتر موسي بزرگ اصل است در اين خصوص .
چالشهاي حسابداري اسلامي در ايران
مباحث مربوط به حسابداري اسلامي چندي است كه در بين كشورهاي اسلامي رواج يافته وعلي الخصوص ريشه هاي ان را بايد در مباحث بانكداري اسلامي وعقود اسلامي جست .علي ايحا ل اينكه رسيدن به اين مقصود توهم است يا يك واقعيت آينده بيان واقع بينانه اي است از انچه كه بر سر اين مباحث خواهد امد.به هر حال كشورهاي اسلامي بدشان نمي آيد كه موضوعات گوناگون را اسلاميزه كنند تا مگر كور سوئي براي عرض اندام در قبا ل كشورهاي غربي يافته باشند.از اين گونه مفاهيم مي توان به بانكداري اسلامي، اقتصاد اسلامي، حسابداري اسلامي واخيرا نيز در گفته ها از خودرو اسلامي سخن به ميان آورده شد.اين گونه سخن گفتن وارزشي كردن چيزها معلوم نيست چه بر سر اسلام ومسلمين آورد ويا چگونه گفتمان تمدنها را به كوفتمان تمدنها ونظام هاي ارزشي بدل خواهد كرد اما فعلا براي تقويت پوشالي اينكه ما هم چيزي در بساط داريم شايد كاربرد پيدا كند.هر چند ذكر اين نكته ضروري است كه آوردن پسوند اسلامي به خودي خود علم حسابداري نيست ولي مي تواند به مفهوم شاخه اي از اين علم به منظور اشتباه نشدن با ساير تخصص هاي موجود در اين علم كه گزاره هاي منحصر به فرد خود را دارد تلقي شود.مقاله ذيل توصيفي مختصر ومفيد به قلم دكتر موسي بزرگ اصل است در اين خصوص .
چالشهاي حسابداري اسلامي در ايران
مقدمه
در محافل دانشگاهي و مراجع حرفهاي كشورهاي مسلمان مدتي است كه بحث حسابداري اسلامي مطرح و در اين زمينه سمينارهايي نيز برگزار شده است. گروهي از حسابداران مسلمان معتقدند بنابه ملاحظات جهان بيني اسلامي و غربي، حسابداري سنتي كه مبتنيبر جهانبيني غربي است نميتواند پاسخگوي تأمين نيازهاي گزارشگري مالي در كشورهاي اسلامي باشد. لذا حسابداران مسلمان بايد در كشورهاي اسلامي تعريفي از حسابداري اسلامي ارائه كنند و با تبيين اهداف و خصوصيات حسابداري اسلامي، الزامات گزارشگري را روشن كنند. در اين زمينه تحقيقاتي انجام شده است كه نتايج آنها همه در يك جهت نميباشد.
گروه ديگري از حسابداران مسلمان اصرار دارند كه حسابداري اسلامي يا غربي ندارد، اگر حسابداري اسلامي مطرح شود قاعدتاً حسابداري مسيحي يا حسابداري يهودي هم ميتواند مصداق داشته باشد. جانكلام مخالفان حسابداري اسلامي اين است كه حسابداري، حسابداري است. در اين مقاله تلاش بر اين است كه اين ديدگاهها در چارچوب شرايط محيطي ايران بررسي شود و نهايتاً تحليلي از ديد نگارنده ارائه گردد.
حسابداري اسلامي در سطح نظري
شايد آنچه كه بهعنوان تفاوت بنيادي محيطي قابل طرح است حضور دين در زندگي فردي و تجزيه آن از مسائل اجتماعي است. در كشورهاي اسلامي نقش تعاليم اسلامي در زندگي جمعي پررنگ ميباشد و در قوانين و مقررات حكومتداري، قرآن و سنت درنظر گرفته ميشود.
بعضي از صاحبنظران مبانـي اقتصـاد اسلامي را بـا اقتصـاد غـربـي كـامـلاً متفاوت ميداننـد
(Taheri, 1999; Rahman, 1999, Baydoun and Willet, 2000) . در اسـلام انسـان امانـتدار است. درصورتي كه در غرب انسان مالك نهايي شناخته ميشود. لذا پاسخگويي نهايي مسلمان از نظر مسائل مالي در برابر خداوند است و چنين پاسخگويي از طريق زكات و خمس در عمل پياده ميشود.
در غرب حداكثرسازي سود، فردگرايي، منافع شخصي زيربناي حركتهاي اقتصادي است اما يكمسلمان پايبند به ارزشهاي اسلامي در پي سود معقول، منافع جمعي و انصاف و عدالت است.
در اسلام بعضي از معاملات رايج در غرب مانند ربا، قمار، تجارت مشروبات الكلي عملي حرام است و ممنوع است. بعضي از رهبران ديني معتقدند، فعاليتهاي اقتصادي در اسلام بر دو ستون اخلاقي عدالت و احسان استوار است. بنابراين تجارت اسلامي بايد برپايه اين ارزشها انجام شود.
(Yaya and Hameed, 2004).
اين تفاوتها محرك اصلي حسابداران مسلمان براي ارائه يك تعريف و الگو براي حسابداري اسلامي ميباشد.
زيد (Zaid, 1997) حسابداري اسلامي را بهشرح زير تعريف كرده است :
حسابداري فرايند منظم ثبت معاملات مشروع در دفاتر و اندازهگيري نتايج مالي برمبناي اين معاملات بهمنظور استفاده در تصميمگيري است.
در اينجا تنها تفاوت اصلي آن با تعريف حسابداري سنتي اضافه كردن واژه ” مشروع“ است. به نظر نميرسد با اضافهكردن اين واژه بتوان حسابداري سنتي را به حسابداري اسلامي تغيير داد. اين موضوع در كشور ما كه تمام قوانين ازجمله قوانين حاكمبر تجارت توسط شوراي نگهبان از نظر انطباق با شرع بررسي ميشود بيشتر زير سؤال ميرود، زيرا بنابر مشروع بودن معاملات است.
افزون بر اين، حسابداري بايد تمام معاملات را ثبت و گزارش كند. حتي اگر برخلاف شرع، معامله غيرمشروع انجام شود حسابداري ناگزير به ثبت واقعيت است و نميتوان بهدليل غيرمشروع بودن از گزارش آن خودداري كرد.
الخدش عـلاوهبر مشروعيت، مسئـله زكـات را در تعريف حسابـداري اسلامي گنجـانـده است
(AL-Khadash, 2001).
|
خرید و دانلود | 2,000 تومان
نوع فایل :word | تعداد صفحات :15
گزارش تخلف به پلیس سایت
|